در یکسالِ اخیر، پژوهشی با محوریتِ «اقتضائات سیاستگذاری مناسکِ دین و نقشِ هیئات مذهبی در جامعه» به کوشش امید زند کریمخانی، محمدتقی ضرغام افشار، سید محمد زرهانی و اندیشکدۀ هاتف، با طرحِ دغدغة اینکه «آیا در لایۀ عامترِ مناسک دینی و هیئات مذهبی، امکان سیاستگذاری وجود دارد؟» گردآوری شده است.
به گزارش در خبرها، در این پژوهش به مشکلات هیئات مانند «نقشِ کمرنگ زنان»، «کیفیت محتوای سخنرانیها»، «دور بودنِ جامعۀ نخبگانیِ دینی از واقعیات میدانِ هیئت» و... میپردازد و بر اهمیت «تناسب موضوعات سخنرانی با مسئلۀ مردم»، «مشارکت مردمی در خلقِ معنا»، «پرهیز از بازنماییِ اغراقآمیزِ هیئتهای رسانهدار»، و چندین پیشنهاد ساختاری دیگر تأکید میکند.
«هیئت مذهبی» پدیدهای اجتماعیست
هیئتهای مذهبی مناسک ثانویۀ دینی هستند. فرم این مناسک برخلاف مناسک اولیه، متکثر و سیّال است. هیئتهای مذهبی بایستی بهعنوان پدیدهای اجتماعی فهم شوند، نه پدیدهای صرفاً مذهبی. درک نکردنِ این مسئله باعث مشکلات عدیدهای مانند دامن زدن به قطبی شدنِ جامعه و غیره میشود. رویکرد اجتماعیِ پدیدۀ هیئت باعث میشود تا منطقِ درونی آن، بر این اساس پیشروی داشتهباشد و خودش را با زمان و مکان تطبیق بدهد و بتواند بهدرستی نقشِ تاریخیاش را ایفا کند. نکتۀ مهم دیگر، توجه به نهادهای همسایۀ هیئت است. هر پدیدۀ اجتماعی بهعنوان یک ویژگی ثابت و مشخص، با نهادهای پیرامونیِ خودش، ارتباطی ارگانیک دارد و تأثیر و تأسیِ متقابلی از آنها میگیرد. سیاستگذاری برای هیئات، مستلزم شبکهای از ارتباطات آن با سایر نهادهاست. هیئت به نظامهای آموزشی، تربیتی، رسانهای و غیره مرتبط است. توجه نکردن به این مسئله باعث میشود که پژوهشگران بهسراغ رویکردهای کاریکاتوری بروند و گمان کنند که برای مثال با اصلاحِ روند مداحی، میتوان به هیئات سامان داد.
سه دستۀ هیئت وجود دارد؛ «دانشجویی»، «مردمی» و «نزدیک به حاکمیت»
هیئتها تقسیمبندیهای متفاوتی دارند؛ براساس رویکرد سیاستگذارانه این تقسیمبندی با سه متغیر «حامیانِ مالی»، «متولیان تصمیمگیری» و «فعالان اجرایی» به سه دستۀ هیئتهای «دانشجویی»، «مردمی» و «نزدیک به حاکمیت» منشعب میشوند. از این رو از هشت محور، این هیئات سهگانه مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش، متولیان، برنامهریزان و مهمترین عواملِ هویتبخش به آنها معرفی شده و ماهیت غالب و کارکرد آنها توضیح داده شدهاند. همچنین هدفگذاری دستاندرکاران در مواجهه با مخاطبان، جایگاه مردم علیالخصوص زنان و نظرات ایشان، و رابطۀ دین و سیاست نیز مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش دو هدف داشت؛ یکی اینکه هیئات مذهبی چگونه میتوانند بهعنوان حاملان معنا در جامعه نقش ایفا کنند؟ و دیگری این است که در چه شرایطی هیئتها میتوانند حاملِ معنا باشند؟ با توجه به اینکه یکی از آسیبها و ویژگیهای مهم جامعۀ ایران و بسیاری از دیگر جوامع دنیا، رنج بردن از بیمعنایی یا نیهیلیسم است. این درحالیست که هیئتها بیشتر مصرفکنندۀ معنا هستند و خروجیشان هم عموماً «متدیّنِ مناسکگذار» هستند. زمانیکه مبحث «خلقِ معنا» مطرح میشود، دو پارادایم اصلی وجود دارد؛ پارادایم «انتقال معنا» که از سوی صاحبمنصبان تهیه و تولید شده و غالباً بهصورت یکسویه به جامعۀ مخاطب تزریق میشود. این پژوهش مشخصاً نقدی اساسی به این روش دارد چراکه توسطِ جامعه پس زده میشود. روشِ دوم، «ساخت مشارکتیِ مردم» است که ماحصلِ آن هنجارهای مفید و اخلاقِ اجتماعی خواهد بود، که از طریق گفتوگو و تراکنشهایی که در خودِ هیئت و میان مردم اتفاق میافتد، شکل میگیرد. اگر قرار است معنایی شکل بگیرد، تنها با همین سازوکار و روش ممکن خواهد بود. پارادایم بعدی به این رویکرد نگاه دارد که هیئتهای مذهبی چگونه میتوانند حلقههای واسطی میانِ دولت و جامعه باشند؟ یکی از آسیبهای جامعۀ ما فاصله و شکاف میان جامعه و مردم است و بهتبعِ آن فقدانِ نهادهای واسطی که بینِ ایندو قرار بگیرند و بهنوعی میانجیگری کنند. هیئتها تحت شرایطی و به بضاعت خود میتوانند این نقش را ایفا کنند. در شرایطی هم میتوانند ادبیات و گرامرِ مشترکی برای مفاهمه با حاکمیت ایجاد کنند و همینطور میتوانند مسائلِ مشترک مردم را به حاکمان تبیین و منتقل کرده و همچنین اهداف و غایات مشترک اقشار را صورتبندی کنند.
هیئتها چه معنایی خلق میکنند؟
از پیشنهادهای سیاستی این پژوهش میتوان به مشارکت مردمی در خلق و انتقالِ معنا اشاره کرد؛ طبقِ این ایده، حضور مردم در هیئات به دو شکل میتواند باشد؛ شکل اول به مخاطب بودنِ مردم تأکید دارد، این الگو عمدتاً در هیئتهای بزرگ با اسپانسرهای خاص و تیم رسانهای قوی و بانفوذ قابل مشاهده است. در این هیئتها، مردم صرفاً چند ساعت در مراسمی شرکت میکنند، گردانندگانِ هیئت برای آنها برنامهای را اجرا میکنند و مراسم تمام میشود. الگوی دوم بدین صورت است که حاضرینِ هیئتها عضوِ آناند؛ اغلب هیئتهای محلی و صنفی بدین شکل هستند. در این نوع هیئت، اغلب افراد نقشی را ایفا میکنند؛ یکنفر سیاهپوش کردنِ مراسم را بر عهده دارد، دیگری در تیم اجرایی، رسانه و غیره هستند. در بخشِ مشارکتیِ ساخت معنا، افراد در این بستری که عضو هیئتاند، بهواسطة نقشی که ایفا میکنند، هم جامعهپذیری را تمرین میکنند، هم بهواسطة نقشهایی که بر عهده میگیرند، کسب هویت میکنند و از خلال روابط، گفتوگوها و تقسیم کار، بسیاری از هنجارهای جمعی را بازتمرین میکنند. بدین ترتیب، هم معنا خلق میشود، هم اخلاق و هنجارهای مفید اجتماعی. در این چارچوب، افراد احترام را میآموزند و حریم یکدیگر را محترم بشمارند. انعکاس رسانهای هیئتهای محلی به کارکردهای آن میتواند بیفزاید.
پیرغلامان تأثیرگذارترند
مشارکت فعالان هیئتها در خلقِ معنا نیز به این صورت است که هرکدام از ارکانِ هیئت (مداح، ذاکر و غیره) خود را صاحبِ نظر و ایده میداند و نمیتوان به او از موضعِ سیاستگذار چیزی را منتقل کرد. پیشنهاد سیاستی برای فعالان این حوزه این است که یک جامعۀ تخصصی و مستقل داشته باشند و از خلال شکلگیریِ این مجامع هنجارهای فراگیری شکل بگیرد، چراکه بهصورت تنها سیاستپذیری ممکن نخواهد بود، اما ضمنِ قرارگیری در جمعی که پیرغلامی در آن میان است هنجارهای مشترک و پذیرفتهشدهای شکل میگیرد که این هنجارها را برای آنها درونی میکند.
نخبگانِ دینی، دور از واقعیتهای میدان
مشارکت متفکران و نخبگانِ حوزۀ دین نیز کمک زیادی به خلق معنا در مناسک مذهبی میکند. اما مسئلهای که در این بین وجود دارد این است که دو رویکرد کلی در این دسته وجود دارد؛ یکی رویکرد از بالا به پایین و تحقیرآمیز نسبت به مناسک مذهبی از سوی این افراد دیده میشود که نمودش در ادبیاتِ این قشر نیز با عباراتی نظیر مناسکِ «عوامانه»، «توده»، «مبتذل» و... نشان میشود. این مسئله، هم باعث میشود متفکرِ دینی از واقعیات کفِ میدان به دور باشد و هم کسانیکه در میداناند از این فرد بیبهره بمانند. در درویکرد دیگر، متفکرِ دینی بهنوعی به مناسک «قداست» میبخشد و اعمالِ تغییر را دشوار میکند. وظیفۀ سیاستگذار، فراهم کردنِ بسترهایی برای تغییر و تحوّل برای تعامل هرچه بیشتر است؛ همانند مجمعِ تخصصی و مستقلی برای سخنرانان، مداحان، اندیشمندانِ دینی و فعالان هیئتهای دانشجویی.
«دانشجو»، آوانگارد در میدانِ هیئت
هیئتهای دانشجویی در نسبت با جمعیت تعداد بسیار کمتری دارند؛ اما مهمترین ویژگیِ آنها این است که نقشِ آوانگاردی در این زمینه ایفا میکنند و با روحیۀ ریسکپذیر و انتقادی که دارند، به لحاظ ورود در حیطههای مختلف، الهامبخشِ جامعه نیز بودهاند. «حمایت از هیئتهای محلی و پرهیز از بازنماییِ اغراقآمیزِ هیئات بزرگ» میتواند راهکارِ دیگری برای تعدیلِ این فضا باشد. «هیئتها محلی» در محلهها حک شدهاند و امتداد تجارب زیسته، روابط اجتماعی و خردهفرهنگهاییست که در آن محله رخ داده؛ بنابراین هیئت مَحملی میشود برای تحکیم و تعمیقِ این روابط زیسته. در بدوِ ورود به خیلی از هیئتهای محلی تصویرِ چندین نسل از گردانندگانِ هیئت دیده میشود؛ این نشاندهندۀ این است که هیئت این ظرفیت را دارد، نسلهای مختلف را به یکدیگر مرتبط کند.
ماجرای هیئتهای دارای اسپانسر چه بود؟
در این مقابل هیئتهای بزرگ وجود دارند که بهدلیلِ سیاستهای غلطِ رسانهای، بهصورت تصاعدی در حالِ رشدند. این هیئتهای بزرگ و دارای اسپانسر، به سازوکارهای تصویری و رسانهای پیشرفته مجهّزند. این هیئتها ماهیت مستقلی از محیطِ پیرامونیشان دارند و با خردهفرهنگ آن محلّۀ خاص نسبتی ندارند و با آن تعریف نمیشوند. از آنجایی هم که نمیتوانند خلقِ محتوا کنند، میخواهند این خلاء را با شکوهِ مناسکی جبران کنند. این هیئات آسیبهای زیادی میرسانند؛ حتی گاهی از «هیئت» را از یک پدیدۀ اجتماعی، به پدیدهای ضداجتماعی تبدیل میکنند.
در برخی از هیئتها، بخشِ «سخنرانی» در حالِ حذف شدن است!
«اصلاح در سازوکارِ سخنرانیهای هیئتها» از دیگر راهکارهای سیاستگذارانه در این پژوهش مطرح شده است. این بخش از مناسک، در برخی از هیئات، در حالِ حذف شدن است و بسیاری از هیئتهای دانشجویی، «نبودنِ سخنرانِ خوب» را عاملِ این حذف میدانند. برای اصلاح این بخش از برنامههای مذهبی و تعدیلِ آن به سخنرانیهای آگاهیبخش و مفید، لازم است که سیاستگذار نسبت به اصلاحِ سازوکارهای زمینههای همسایه متنبّه باشد.
موضوعِ سخنرانی، حتماً باید «مسئلۀ مردم» باشد / سخنرانان از تکصدایی بپرهیزند
این امکان وجود ندارد که در سطحِ جامعه، بنیّۀ نظری و فکریِ نخبگانِ دینی، تُهی و کمرنگ باشد و انتظار برود در تریبونِ هیئت سخنرانیِ باکیفیتی شنیده شود. نمیشود ذائقۀ مخاطب را به طُرُقی با مصرفگرایی اُنس داد و این انتظار را داشت که ایشان پای منبر سخرانیهای باکیفیت بنشینند. نمیتوان در جامعه تکصدا بود و تکاپوی طیفهای مختلف جامعه را نداشت، ولی انتظار سخنرانیِ باکیفیت و عمیقی روی تریبون را طلب کرد. موضوعِ دیگر، «اصلاحِ سازوکارهای انتخاب موضوع» است. فعالان هیئتها عمدتاً دو دستهاند؛ دستۀ اول موضوع را کاملاً به سخنران تفویض کرده و دستۀ دیگر موضوع را از سرانِ کشور انتخاب میکنند.(اغلب هیئتهای نزدیک به طبقۀ حاکمیت این نظر را دارند که باتوجه به موضوعِ سال و اتفاقاتِ مهم، مضمونِ سخنرانی تعیین شود). نکتۀ قابل اهمیت این است که موضوعِ سخنرانی، حتماً باید «مسئلۀ مردم» باشد. کما اینکه در حالِ حاضر نیز مفاهیمی همچون «شعارِ سالِ هیئتها»، زیاد دیده میشود. «ضرورت خروج از وضعیت تکصدایی در هیئتها» مسئلهایست که بایستی مورد توجه سیاستگذاران قرار بگیرد. طبقِ بررسیهای صورتگرفته در این پژوهش، اینطور عنوان شده که قسمت قابلتوجهی بدنۀ مذهبیِ دانشگاه بهعلّت تکصدایی شدن به هیئتِ دانشگاه نمیروند. بعضاً خودِ هیئتها به دودستگی میانِ جامعۀ مذهبی دامن میزنند. «ضرورت ترویجِ اخلاق اجتماعی» برای دور شدن از فردگراییِ منفی میتواند از دیگر موارد سیاستگذاریِ مثبت در جامعه باشد. از آسیبهای مورد توجه اغلب هیئات میتوان به «تأکید بیشپرداخته بر اخلاقِ عرفانی» اشاره کرد.
هیئتهای زنانۀ مستقل، در مسیرِ رشد و تکثیر
در حالِ حاضر در کشور میل به تغییر، ترقی و پیشرفت از سوی جامعۀ زنان بسیار دیده میشود. این درحالیست که در هیئتهای مذهبی بهطور کلی، به زنان جایگاهی که متناسب با شأن آنان باشد، داده نشده است. قرار گرفتن این دو سویه مقابلِ یکدیگر باعثِ بروز «عکسالعملهای زنانه» در هیئتها میشود. طبقِ پژوهش، هیئتهای زنانۀ مستقل در حالِ تکثیر شدن است و استقبالِ خوبی از آنها صورت میگیرد. این هیئتها واکنشی به وضعیتِ فعلیِ زنان در مناسک مذهبی هستند. بسیاری از بانوان حتی نسبت به جایگاهِ استقرارشان در هیئتها معترضاند. جایگاه آنان بعضاً در خیابان یا در اتاقهای کوچک با تهویه، گرمایش و سرمایشِ نامناسب و در بدترین زاویۀ دید از سخنران است. زنان در سطحِ تصمیمگیری نیز شرکت داده نمیشوند. پیشنهادِ سیاستیِ ذکرشده در این پژوهش، زنان بایستی در هیئتها بیش از قبل مشارکت داشته باشند. «ورود نمایندۀ زنان به هیئت امنای هیئتها»، «تأمینِ عدالت فضایی و مکانی برای این افراد» و در «ورود و مشارکتِ زنان به مراحلِ مهم تصمیمگیری در هیئت مانند انتخاب مداح، سخنران، موضوعِ سخنرانی و...» از جمله گامهای اصلاحات در سیاستگذاریِ مناسک مذهبی عنوان شده است.
جبّار رحمانی (جامعهشناس) ضمن بررسی و نقد این پژوهش و در جلسهای که روزِ پنجشنبه دهم شهریورماه ۱۴۰۱ سالن کنفرانس خانۀ اندیشهورزان برگزار شد، «ایستا بودنِ تصویرِ هیئت در این پژوهش»، «خلاء پردازش به نهادها، الگوها و گردانندگانِ هیئات»، «مشخص نکردنِ حدودِ توزیعِ هیئت»، «پرداختنِ کمتر به تنوعها، الگوها و شیوههای عزاداری»، «مشخص نبودنِ منطقِ سیاستگذاری»، «پردازشِ کم به مسئلۀ محتواشناسیِ هیئتها» را جزوی از انتقادات وارده به پژوهش برشمرد.
به نظرِ رحمانی، در مسئلۀ مطالعۀ دین و مطالعات بروندینی، از آنجایی که مناسکِ تجمعی مازادی از انرژی تولید میکنند، مصادرۀ فکریِ حکومتی امری بدیهیست. در این نگاه، هیئت اساساً امری مردانه تلقی میشود؛ زنان در آن نه بازی میکنند و نه بازی داده میشوند. زمانیکه نهادی در این زمینه چنین سیاسی و فربه میشود، باعث خفگیِ دیگر نهادها و سازمانها میگردد. او معتقد است در ایران نهتنها نسبت به هیئت بلکه نسبت به بسیاری از پدیدههای دیگر، شناخت درستی وجود ندارد و این مسئله، عرصه را به محلی برای خیالپردازی تبدیل میکند. او میگوید: کارکرد اصلیِ هیئت، تقویت ذهنیت باورمند افراد نسبت به اسطورههاست. در ایران بهغیر از برخی هیئتهای خاص، دیگر هیئتها چندان آشکارا انتقادی نیستند و وجهِ انقلابی نیز ندارند و در بهترین حالت، تنها سویههایی در حفظ معنا برای زیستن در این جامعۀ نابسامان را تقویت میکنند.
جامعهشناسمحسنحسام مظاهری (پژوهشگر حوزۀ مطالعات اجتماعیِ دین و تشیع) نیز «تمرکزِ صرف بر هیئات پایتخت»، «اشاره نکردن به منطقها و سیاستهای پیشین در ادارۀ هیئات»، «تمرکز نکردن بر ابعاد سیاسیِ هیئتها» و... را از انتقادات این پژوهش خواند.
پژوهشگر حوزۀ مطالعات اجتماعیِ دینمحمدتقی ضرغام افشار از پژوهشگرانِ این پروژه دربارۀ نگاهِ تیم پردازش به پدیدۀ «هیئت مذهبی» چنین گفت: نکتهای که از ابتدای پژوهش، در نظر گرفته میشد، این بود که به هیئتهای مذهبی بهعنوان پدیدهای پویا نگاه شود و جسمی سخت و مُرده تلقی نشوند. نگاهِ پژوهش این بود که هیئت پدیدهای پویا و زنده است و اگر قرار است در آن سیاستگذاری شود، نیازمندِ ظرافت و دقّت خواهد بود. جامعۀ این پژوهش هیئات مختلفی را در بر میگیرد؛ از هیئتهای دانشجویی گرفته تا دیگر هیئتهای ثابت. او در ادامه بیان کرد: این پژوهش قابلِ تعمیم به دیگر پدیدهها نیست و تنها یافتههایی از دلِ این هیئات به دست آمده است. تمامی پژوهش نیز حولِ محورِ این پرسش صورت گرفته است؛ اینکه آیا سیاستگذاری در مناسک دینی و هیئات مذهبی امکانپذیر است؟
او ادامه داد: یافتههای پژوهش بدین ترتیب است که برای تحلیل آن با سه رویکرد بایستی ورود کرد؛ اولین رویکرد، کلاسیک است که بیشتر جنبۀ توصیفی از پدیده دارد. رویکرد دوم انتقادی است، بهصورتی که ضمن توصیف، به اصلاح پدیدهها از بدنۀ اجتماع میپردازد. رویکرد سوم اما رویکرد «سیاستگذارانه» است، که علاوهبر توصیف، به اصلاح پدیدههای اجتماعی نیز میپردازد اما این اصلاح را از موضع رسمی دنبال میکند.
پژوهشگر حوزه دینامید زند کریمخانی از دیگر پژوهشگران، در تفسیرِ چون و چرای پرداختن به سوالِ اصلیِ موضوع روشِ پژوهش چنین گفت: این سوال گاهی جوابهای ابتدایی داده میشود. برخی آن را رد میکنند و برخی دیگر آن را ممکن میدانند و معتقدند بایستی در این حوزه تنظیمگری بشود تا بتوان تمام وجوه آن را کنترل کرد. این پژوهش سه فاز مختلف داشت و پژوهشگران با حضور در این هیئتها، این موضوع را بررسی کردند. برای بخشهای ویژۀ خانمها نیز یکی از بانوانِ پژوهشگر مأمورِ به سرانجام رساندنِ مشاهدات بودند. اولین فاز در گفتوگو با متخصصانی بود که پیشتر در اینباره نظرات، کتاب، مقاله و یا پایاننامهای ارائه کرده بودند، فاز دوم براساس مشاهدات میدانی در هیئات محرم سال ۱۴۰۰ بود. در فازِ سوم با استناد به مشاهداتِ میدانی و رجوع به نظراتِ کارشناسان، بر استخراجِ وجوه سیاستگذارانه تأکید شد. همچنین در این فاز ما به سراغ دستاندرکارانِ این رویدادهای مذهبی (مثل هیئت امناء و مداحان و...) نیز رفتیم.
پژوهشگر حوزه دینانتهای پیام