رئیس اندیشکده دفاع و امنیت ملی الگوی اسلامیایرانی پیشرفت و دانشیار دانشگاه عالی دفاع ملی در یادداشتی با عنوان «انقلاب اسلامی و امنیت در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» نوشت: آنچه امنیت را تأمین میکند و حس امنیت را به مردم میدهد لزوماً مادی نیست. بنابراین، باید شاخصههای غیر مادی حصول به امنیت یا «حس امنیت» را شناخت و ترویج کرد.
به گزارش در خبرها، متن یادداشت دکتر مصطفی ایزدی با مروری بر مبانی نظری مکتب امنیتی تهران را در زیر بخوانید:
«جلوه توحیدی و جامع نگاه حضرت امام خمینی -رَحِمَهُ الله- به موضوع امنیت، به منزله الگویی بینظیر در «امنیتآفرینی» پیروزی خود را در چشمها مینشانَد و بحران ایجادشده را در پرتو ایمان و با اعتماد به مردم و جدا کردن صف ضدانقلاب از مردم مهار مینماید. آنچه در این نوشتار خواهد آمد، تلاشی آغازین است بر توصیف و شرحِ مبانی نظری مکتبی که منبعث از جهانبینی انقلاب کبیر اسلامی و طلیعهای است برای ارائه مکتب امنیتی تهران که از اساس، متفاوت از مبانی ارزشی مکاتب منبعث از جهانبینی اومانیستی دارد.
انقلاب اسلامی، انقلاب ارزشها است و بر خلاف سایر انقلابها و نهضتها - که اصولاً بر نیازهای مادی بشر استوار است- در تداوم راه انبیا و اوصیای الهی، مسیری را طی مینماید که متضمن سعادت دنیوی و اُخروی انسانها و جوامع است. در این مکتب، اساس آسایش و رستگاری در نیل به ایمان تبلور مییابد.
بر اساس آموزههای انقلاب اسلامی درباره ماهیت امنیت میتوان برداشتهای ذیل را ارائه نمود:
۱- در بررسی مقوله امنیت باید دانست مهمتر از وجود یا عدم و قوت یا ضعف امنیت در جامعه، نیاتی است که پشت صحنه این مقوله است.
۲- برای رسیدن به «امنیت» باید «اسلام» را حفظ کرد. امنیت اجتماعی اساساً موهبتی است که اسلام به ما میدهد. اسلام، زندگی طیّبه انسانها است که همه خیرات مورد علاقه انسانها از جمله امنیت اجتماعی در آن وجود دارد.
۳- آنچه امنیت را تأمین میکند و حس امنیت را به مردم میدهد لزوماً مادی نیست. بنابراین، باید شاخصههای غیر مادی حصول به امنیت یا «حس امنیت» را شناخت و ترویج کرد.
۴- گاه، امنیت در جامعه، عین بیامنیتی است چراکه هر امنیتی مطلوب ما نیست. ما امنیتی را میخواهیم که خدا و رسول -صلّی الله علیه و آله و سلّم- بر آن صحه میگذارند.
در آیات متعددی از قرآن کریم تصریح شده است که ایمانآورندگان به خداوند از خوف در امان مانده و امنیت مییابند. از جمله در سوره مبارکه قریش (آیات ۳ و ۴) به این مهم تصریح و چنین فرموده است: «فَلْیعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیتِ الَّذی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ».
امنیت و خوفزدایی انسانها به دست خداوند سبحان، در آشنایی و آشتی کردن هر چه بیشتر مؤمنان و پیروان با عالم کبیر و تودرتویی و اسرارآمیزی آن و جهان هستی با توجه به تمامی ابعاد آن است. خداوند برای آنهایی که ایمان آوردهاند به فرمایش امام علی -علیه السّلام- مظهر واقعی «امنیت» است. آن حضرت میفرمایند: ای مردم! آن که از خدا خیر خویش خواهد توفیق یافته است و آن که گفته او را راهنما گیرد به راستترین راه، هدایت شده که همسایه خدا در امان است و دشمن او ترسان.
این مکتب، مدنیتی را تحت لوای نظام اسلامی سامان میدهد که از نظر قلمرو به امنیت فردی، داخلی و خارجی میپردازد و از نظر موضوع شامل امنیت در حوزههای فرهنگی-معنوی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، محیط زیست و نظامی است».
در اینجا ضروری است به دیدگاه اومانیسم درباره امنیت بپردازیم.
در اندیشه وستفالیائی، ملتمحوری به جای عقیدهمحوری قرار دارد. آنچه در این نگرش، حائز اهمیت فراوان است ، امنیت مادی و فیزیکی و ایمنی حصارهای سرزمینی نسبت به امنیت عقیدتی و باورهای مردمی است. در تفکر اومانیستی، از لحاظ توجه به مقوله امنیت سه نگرش واقعگرایانه، آرمانگرایانه و تلفیقی وجود دارد. مبنای این نگرشها مرتبط با نحلههای مختلف فلسفی غرب و دیدگاه فیلسوفانی مانند ماکیاول، دورکیهم، هگل، نیچه و هابز از طرفی و ولتر، کانت، راسل و تولستوی از طرف دیگر است که اساساً با نگرش اومانیسم به انسان برمیگردد.
واقعگرایان بر اساس اعتقاد به ذات شرور انسانها (از منظر انسانشناسی و تبعات آن در ساختار جهانی و بینظم بودن آن) تعارض منافع در سطوح خرد و کلان را امری ذاتی میدانند و میگویند: «هر چه هست در ژنها است. ژنها انسانها را میسازند، انسانها، دولتها را و دولتها، نظام بینالملل را؛ پس در حقیقت، ژنها نظام بینالملل را میسازند».
نوواقعگرایان نیز نگاه خود را بر ساختار نظام که بر اساس نظم یا ترتیب اجزای نظام تعریف میشود متمرکز میسازند. هدف واقعگرایان و نوواقعگرایان، حفظ و افزودن بر قدرت است تا در الگوی سلسلهمراتبی در رأس هرم قرار گیرند و در چارچوب توازن قدرت بر دیگران چیره شوند.
مطالعات امنیتی آرمانگرا درباره بررسی شیوههای استفاده از زور بر افراد، دولتها و جوامع است. مکتب آرمانگرا، اصالت را نه به تحلیل علّی، بلکه به استدلال عقلی میدهد و برای امور واقع، استقلال و مرجعیتی قائل نیست.
دیدگاه تلفیقی بر خلاف واقعگرایی معتقد است که می توان با رویکردی هستیشناسانه، چند راهبرد متفاوت را مثل همکاری و همزیستی، ستیز و سازش مبنا قرار داد. این دیدگاه نیز بر مبنای اومانیسم، طبیعت ذووجه انسانها را مطرح نموده است.
پس از بررسی رویکردهای فوق، نوبت به بررسی مکتب امنیتی تهران میرسد.
انقلاب تکاملی اسلام در مسیر پرفرازونشیب خود بر مبنای فطرت پاک بشر و در راه اعتلای فرد و اجتماع با نگاه ارزشی خود -که منبعث از توحید است- به مقوله امنیت از جنبههای مختلف آن، نگاه ویژهای دارد.
در این نگاه، انسان به مثابه خلیفه و جانشین حضرت حق از مقام و منزلت ویژهای برخوردار است و کارگزاران ایجاد امنیت در ابعاد مختلف آن به دنبال ایجاد شرایطی هستند که انسانها در محیطی امن که مشحون از ارزشهای الهی است از لحاظ مادی و معنوی در چنان وضعیتی قرار گیرند که بدون دغدغه خاطر، سیر تعالی و کمال را طی نمایند.
پارادایم امنیتی اسلام ناب محمدی، به جای خودبنیادی، خدابنیاد است. انسان در این نحله فکری، صرفاً دارای نیازهای مادی نیست بلکه ازآنجاکه مثل الاعلی به خدا تعلق دارد آدمی باید همواره کوشا باشد که از «عالم ملک» به سوی «عالم ملکوت» خیز بردارد تا سرانجام، کمال خود را احراز کند. بنابراین، در حقیقت، امنیت همهجانبه پایدار در فرد و جامعه بر اساس ایمان شکل میگیرد. امنیت در نظر قرآن، ناظر به انسانی است که حامل ایمان یا کفر باشد. کسی که ایمان دارد و شرایط آن را رعایت نماید، در امنیت قرار دارد. بدین منظور، قرآن شریف چنین بیان مینماید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْیلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ».
اساس مکتب امنیتی انقلاب اسلامی (مکتب امنیتی تهران) ایمان و عدالت مبتنی بر آن در پرتو توحید و ولایت و دارای ویژگیهای زیر است:
۱- پایه و جوهره اصلی امنیت در اسلام، «ایمان» و متعلقهای مورد نظر قرآن بدان است؛ ایمانی که به ظلم آلوده نشده و مشحون از عدالت باشد.
۲- امنیت خدابنیاد، ناظر بر امنیت در این دنیا به عنوان زمینه برای امنیت در آخرت است.
۳- امنیت الهی شامل فرد و اجتماع است و اهتمام برای تغییر در انسانها در طریق ایمان، زمینهسازی ایجاد جامعه ایمانی است.
۴- در اسلام، مرز حقیقی، عقیده و ایمان است و مرجع امنیت، ارکان تحقق ایمان، یعنی ارزشهای اسلامی، نظام اسلامی، جامعه ایمانی و ایمان فردی است.
۵- رکن اصلی این امنیت، اعمال حقیقت عدالت در تمامی شئون است.
۶- اگر جامعهای ایمان و تقوی را پیشه خود کند در امنیت و رفاه و تعالی قرار میگیرد و با صدق به پیروزی حقیقی میرسد.
۷- امنیت از نظر موضوع علاوه بر اینکه بر اعتلای افراد در سطح جهانی توجه دارد به ابعاد مختلف حوزههای فرهنگی-معنوی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، محیط زیستی و نظامی و رهایی بخشی انسانها و جوامع از کفر توجه دارد.
۸- امنیت خدابنیاد قائل به برتری عقیده بر سرزمین است.»
انتهای پیام
نظر شما