مهدی نصیری، منتقد و مدرس تئاتر همزمان با برگزاری هفته هنر انقلاب در نوشتاری به بررسی تئاتر متعهد انقلابی و تاثیر جشنواره تئاتر فجر در این مقوله پرداخته است.
او در این یادداشت که آن را در اختیار در خبرها قرار داده، چنین نوشته است:«تئاتر انقلاب و و مولفههایش براساس هنر متعهد انقلابی در جریان یک فرآیند ماهیتا ایدئولوژیک به صورت کمی و کیفی در طول یک دهه هویت فرهنگی پیدا کرد. دههی شصت همان دورانی بود که در آن هنر متعهد انقلابی پس از پیروزی انقلاب و در جریان وقوع جنگ تحمیلی و رویدادهای داخلی و بینالمللی در آن پایهگذاری شد. اندیشهی انقلابی در جریان جنگ تحمیلی در معرض چالشهای بسیاری قرار گرفته بود و برای اینکه در حوزهی فرهنگ هویت مشخص و مستقلی پیدا کند بایستی که مولفههای (بیشتر ایدئولوژیکش را) تبیین میکرد به آنها نظم و شکل میداد تا ماهیتی متناسب با ساختار فکری آن دوران پیدا کند و از سوی دیگر همسو با چشماندازی باشد که جریان انقلابی داشت در آن خود را بازمییافت. در واقع این هنر در دههی شصت همراه با تحولات فرهنگی و در ارتباطی تنگاتنگ با حیات اجتماعی زمانهاش متولد شد، رشد کرد و برای خودش صورتی را انتخاب کرد که در دهههای بعد بتواند آن را تکمیل و ویرایش کند.
اما معماری این هویت انقلابی برای هنر تئاتر را توسط رویداد منظم تئاتری انجام شد. در اولین سالهای دهی شصت که تعداد تئاترهای تولیدی سالانه تهران بسیار اندک بود و به جز چند مرکز استان پرجمعیت، عملا تئاتر در دیگر شهرها تولید نمیشد هنر انقلابی در حوزهی تئاتر دستبهکار طراحی رویدادی شد که تا به امروز نیز تئاتر کشور متاثر از برگزاری این رویداد در طول چهار دهه گذشته است. این رویداد مهم در تئاتر ایران جشنواره بینالمللی تئاتر فجر است. تئاتر فجر که با تمرکز بر تولید و شناسایی استعدادهای هنری طراحی شده بود میخواست که در کنار بهحرکت واداشتن جریان تولید در استانها و صورت کمی تولید واجد یک گفتمان فرهنگی انقلابی باشد. گفتمانی که البته ظاهرا بهصورت مشخص تبیین و تدوین نشد و تنها بهصورت کلی در فراخوانهای جشنواره آمد و در جلسات شوراهای سیاستگذاری مطرح شد. جشنواره تئاتر فجر اما با این وجود همواره بهعنوان مهمترین رویداد تئاتری کشور ظاهری با تعاریف انقلابی همسو نشان میدهد. ماهیت آن وابسته به فرهنگ انقلابی است. شعارها و برنامههایش همواره مضامینی از ایندست را بازتاب میدهند و نمادی از تئاتر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است که در سالگرد پیروزی انقلاب در حدفاصل دوازده تا بیستودو بهمن برگزار میشود.
هرچند پژوهشی در این زمینه انجام نشده و مستندات و منابع گردآوری شده کافی برای تحلیل کمی و کیفی آثار جشنواره تئاتر فجر وجود ندارند اما حافظهی تاریخیمان بهیاد دارد که جشنواره تئاتر فجر به ویژه در دههی نخست آن به طور مستقیم مفاهیم اثری هنری انقلاب را براساسی تعریفی نانوشته بازتاب میداد. تعریفی که البته بعدها به هنر متهعد و انقلابی تعمیم داده شد، بیآنکه مبانی و مناسبات این هنر بهصورت مشخص برای اهالی هنر و تئاتر تبیین شده باشد. پیروزی انقلاب اسلامی، مبارزات انقلابی، رویدادهای جنگ تحمیلی، تفکر غالب اجتماعی و رویکرد انقلابی، سیاسی و مذهبی دوران بهویژه در اوایل دههی شصت بیآنکه تئوری و چارچوبی تدوین شود بستر را برای شکلگیری زمینهای هنری متعهد و انقلابی فراهم کرده بود. همین اتفاق هم افتاد. بیآنکه جزئیات این هنر برای هنرمند تعریف شده باشد، نوعی از آثار که بهطور مشخص به زمینههای سیاسی و اجتماعی انقلاب اسلامی معطوف بودند و آندسته از آثار دینی و مذهبی که با زمینههای دینی و فرهنگی جامعه همسو بودند در ردیف این دسته از آثار قرار گرفتند. وقوع جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس و بازتاب مفاهیم مذهبی و انقلابی در آثار مربوط به جنگ تحمیلی این گروه از آثار را هم در کنار کارهای دینی و انقلابی به گسترهی تئاتر متعهد و انقلابی اضافه کرد.
حالا هنر متعهد و انقلابی بهویژه در حوزهی رویکردهای محتوایی و زمینههای فکری و ایدئولوژیک آن خودش توانسته بود خودش را بهوجود بیاورد. همین مهم هم شاید مهمترین ویژگیای است که آن را از تئوریزه کردن و صورتبندی کردن بینیاز کرده است. اگرچه تعریف صورت و شکل و بیان اندیشه و محتوای هنر متعهد و انقلابی میتواند از تفسیرها و تحلیلهای بسیار و سردرگمیها در جستجوی این هنر بکاهد و برخی توقعات دربارهی تعریف هنر انقلابی را دستکم با تعریف حدود و ساختار این نوع هنر برآورده سازد.
جشنواره تئاتر فجر نمونهی تقریبا کاملی از این نوع هنر را تقریبا در طول چهار دههی حیات آن بازتاب داده است. جشنوارهای که به اندازهی جغرافیای ایران وسعت دارد و با شعار تئاتر برای همه در دههی فجر هر سال رویدادگاهی برای بروز و ارایهی تئاتری است که بسیاری از مفاهیم و اشکال هنر تئاتر ایرانی بعد از انقلاب را به نمایش میگذارد. نمونهای که شاید برای مشخصات و ویژگیهای آن چندان متفاوت و ملموس بهنظر نرسد اما برای کسی که با فرهنگ و هویت فرهنگی ما از دور آشناست به راحتی این تفاوتها را نشان میدهد. این ویژگیها و مولفهها به عقیدهی من در طول چهار دهه برگزاری جشنواره تئاتر فجر تبدیل به هویت این جشنواره شده است. جالب اینکه بهواسطهی حمایت نهادهای دولتی از تئاتر با ماهیت هنر متعهد و از آنجا که اساسا تئاتر در ایران همچنان یک هنر وابسته به حمایت دولت است، تنها الگوی جشنوارهای که توانسته در ایران ضمانت حیات داشته باشد همین الگوی جشنوارهی تئاتر فجر است که اساسا بهواسطهی تعریف هنر متعهد و انقلابی شکل گرفته است. هر جشنوارهای که طبق این الگو و مخصوصا غیرهمراستا با مفاهیم و محتوای آن شکل گرفته نتوانسته هویتی در ساختار تئاتر ایران پیدا کند. برعکس جشنوارههای تئاتری دیگر برای آنکه بتوانند متولد شوند باز هم همان شکل و ساختار و محتوای رویداد را الگو قرار دادهاند.
جشنواره تئاتر فجر نماد هنر متعهد است که در گسترهی تئاتر بازتاب یافته است. براساس شعارهای آن متولد شده و شکل گرفته و در طول چهار دههی حیاتش هنرمندان بسیاری را معرفی کرده و حتی پرورده که متعهد به هنری همراستای اهداف ایدئولوژیک آن هستند. این جشنواره زمانی بستر تولید تئاتر در کشور بود. بسیاری از هنرمندانی که طی این سالها بدنه تئاتر ایران را شکل دادهاند محصول اهداف جشنواره تئاتر فجر هستند. و بالاخره اینکه جشنواره تئاتر فجر باوجود کاستیها و دشواریهای پس و پیشروی آن بهعنوان بزرگترین رویداد تئاتری کشور همواره مورد توجه و نقطه تمرکز همهی هنرمندان تئاتر کشور بوده است. بنابراین آن را به عنوا محصول چهل سال تئاتر ایران میتوان نمادی از تئاتر بعد از انقلاب دانست. تاریخچه و ویترین تئاتری که اگر بخواهیم بهدنبال تعریفی از هنر متعهد و انقلابی باشیم باشید از آن سراغ بگیریم و اگر قرار باشد که این هنر تعریف و تبیین شود بازهم باید به سراغ آن برویم.»
انتهای پیام