شب دوم ماه مبارک رمضان سال دوم اسارتم در اردوگاه تکریت بود و ساعت ۱:۳۰ بامداد را نشان میداد که از خواب بیدار شدم. تعداد زیادی از همبندیها در کنار دیوار آسایشگاه به دور از چشم نامحرم نگهبانان بعثی م...
شب دوم ماه مبارک رمضان سال دوم اسارتم در اردوگاه تکریت بود و ساعت ۱:۳۰ بامداد را نشان میداد که از خواب بیدار شدم. تعداد زیادی از همبندیها در کنار دیوار آسایشگاه به دور از چشم نامحرم نگهبانان بعثی م...