مرگ مائو

مائو تسه‌تونگ تا ۱۹۷۶ قدرت را حفظ کرد و همه مخالفان واقعی و موهومش را در گوشه و کنار چین در هم شکست او نهم سپتامبر آن سال از دنیا رفت.

به گزارش در خبرها، روزنامه اعتماد نوشت: «کنت دیویس درباره شایعاتی که از زندگی مائو وجود داشت، می‌نویسد «او تا پایان عمر از آب لوله‌کشی که آن را رهاورد غرب می‌دانست استفاده نکرد و در مقام رهبری میلیون‌ها چینی، محافظانش را مامور کرد تا یک آب‌ریز برای حمام‌کردنش در زمین حفر کنند. پزشک خصوصی مائو که بیش از بیست سال در دربار خدمت می‌کرد بعدها گفت او هیچگاه حاضر نشد بیماری مقاربتی‌اش را درمان کند؛ در حالی که می‌دانست این بیماری به زنان جوان بسیاری که هم‌خوابه‌اش بودند، انتقال می‌یابد.»

بیشتر این شایعات نه تنها درست که فقط اندکی از واقعیت بودند. مائو تسه‌تونگ اواخر قرن نوزدهم متولد شد (سال ۱۸۹۳) اما زندگی را در دهه‌های نخست قرن بیستم شناخت و جهان‌بینی و باورهایش در گذر از بحران‌های کشورش در آن سال‌ها شکل گرفت. ناآرامی‌های ۱۹۱۲ و سال‌های سون یات‌سن و جنگ اول جهانی را تجربه کرد و پایان امپراتوری در چین را نیز به چشم دید. در این مسیر از حکمت کنفسیوس دلزده شد، ملی‌گرایی را کنار گذاشت و زمانی که در دانشگاه پکن، در شغل کتابدار مشغول به کار بود کارل مارکس را کشف کرد. بعدتر، یعنی اوایل دهه ۱۹۲۰ به کمک گروهی از دوستانش حزب کمونیست چین را پایه‌ریزی کرد و بعد از دوره‌ای ائتلاف با ملی‌گرایان آن کشور، مصمم به تصاحب قدرت شد. اما تا سال‌ها زورشان به نیروهای ملی‌گرا که چیانگ کای‌شک فرماندهی‌شان می‌کرد نرسید. آتش جنگ داخلی در چین شعله می‌کشید و جز در مقطعی از جنگ دوم جهانی تا اواسط ۱۹۴۹ بی‌توقف روشن بود. از جزییات و روند جنگ که بگذریم، مائو سرانجام در این جنگ پیروز شد و در نخستین روز اکتبر ۱۹۴۹ در میان ده‌ها هزار نفر از هوادارانش که در میدان تیان‌آن‌من پکن جمع شده بودند تولد جمهوری خلق چین را اعلام کرد.

خودش رهبر کشور و رییس حکومت ماند و با نوع جدیدی از دیکتاتوری، برنامه‌های نوسازی و اصلاحات ارضی و توسعه صنعتی و انقلاب فرهنگی را پیش برد. اغراق‌آمیز به نظر می‌رسد اما نوشته‌اند در دوران او و در مسیر اجرای برنامه‌هایش حداقل چندده میلیون چینی جان باختند و به قول گوردون چانگ در تمام این فجایع انسانی «کسی جرات نداشت به رهبران حزب بگوید مردم از سیاست‌های نسنجیده‌شان در رنج و عذابند.» مائو تا ۱۹۷۶ قدرت را حفظ کرد و همه مخالفان واقعی و موهومش را در گوشه و کنار چین در هم شکست. نهم سپتامبر آن سال از دنیا رفت.

دیویس می‌نویسد: «امروز پیکر سکان‌دار بزرگ همچنان مورد احترام ملت چین است. بنای یادبود رییس مائو عالی‌مقام، در میدان تیان‌آن‌من، مرکز نمادین کشوری است که بیش از یک‌وسه‌دهم میلیارد نفر جمعیت دارد. همه ساله، صدها هزار چینی ساعت‌ها در صف می‌ایستند تا برای چند ثانیه هم که شده، پیکر مومیایی‌شده مردی را ببینند که اگر چه همچنان مورد احترام چینی‌هاست اما برای اجرای سیاست یک گام به جلو و در ادامه، انقلاب فرهنگی، بسیاری از هم‌وطنانش را به کام مرگ کشید. مائو با وجود آن‌ همه هزینه و خشونت بسیار که در تاریخ به نام خود ثبت کرد، همچون استالین، میراثی بس درهم‌تنیده برای مردم چین به یادگار گذاشت. استالین و مائو، در اقدامی مشابه، کشورشان را با اتحاد و انسجام تمام، وارد قرن بیستم کردند و سرزمین مادری‌شان را که بیش از پیش منزلگه کشاورزان فقیر و تهیدست شده بود به قدرت‌های صنعتی مدرنی تبدیل کردند که به تکنولوژی بمب اتم و برنامه‌های فضایی مجهز شده بود.»

انتهای پیام



پست های مرتبط

پیام بگذارید