رسانهها فاز حمایت منطقی از تیم ملی را در پیش بگیرند. نه چنان رقبا را بزرگ و شکستناپذیر جلوه بدهیم که تیم ملی قالب تهی کند، نه مثل این چند روز آن قدر سادهانگاری و خوشباوری به خرج بدهیم که تراژدی ۱۶ سال پیش تکرار شود. بضاعت ما در مقابل حریفان زیاد نیست اما حکم هم نکردهاند که هر کسی به اندازه داشتههایش باید نتیجه بگیرد. با همین موجودی میتوان کارهای بزرگ انجام داد.
به گزارش در خبرها، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «درست از روز قرعهکشی جام جهانی این باور به شکلی غلیظ در فوتبال ایران شکل گرفت که «تیم ملی حتما باید از مرحله گروهی صعود کند.» عمده استدلالها هم به خاطر این است که گروه ایران روی کاغذ سادهتر از برخی گروههای دیگر به نظر میرسد. صدالبته هیچکس از «امید» بدش نمیآید و معلوم است که ما با هدف قراردادن صعود، در نهایت اعتمادبهنفس باید راهی قطر بشویم و تمام تلاشمان را در این مسیر به کار بگیریم. با این همه، سهلانگاری و سادهباوری مثل سم میماند. در حقیقت مرز باریکی وجود دارد بین امیدواری و خوشخیالی که عدم رعایت آن، میتواند فاجعهبار باشد. کل داستان فقط یک جمله است؛ هرگز، هرگز و هرگز گروه ایران در جام جهانی ساده نیست. اصلا چیزی به اسم گروه ساده در جام جهانی وجود خارجی ندارد. مگر نه این است که اینها ۳۲ تیم برتر دنیا هستند؟ پس از کدام سهولت حرف میزنیم؟ بنابراین تنها راه ظفر شاید این باشد که توقعات را به شکل واقعی پایین بیاوریم و به جای آن میزان کار و تلاش و تمرکز را بالا ببریم. نسخه برعکس این فرمول، یک تراژدی تمامعیار خواهد بود.
اینها را که «راحت» میبریم
وقتی در جام جهانی ۲۰۰۶ با مکزیک، پرتغال و آنگولا همگروه شدیم، فضایی شبیه به همین حالا به وجود آمد. اصلا عجیب و غریب بود اوضاع. همان روزها یکی از مسئولان ارشد ورزش کشور در حالی که مقابل دوربین داشت شلوار و پیراهنش را مرتب میکرد، جملاتی با این مضمون به زبان آورد: «مکزیک را که راحت میبریم. آنگولا هم که هیچی، از پرتغال هم یک مساوی بگیریم میتوانیم به عنوان تیم اول برویم بالا.» دستپخت آقای مدیر آن قدر شور بود که همان زمان هم کلی اعتراض به او شد. در نهایت اما دیدیم چه اتفاقاتی رخ داد. پرتغال در آن تورنمنت تا نیمهنهایی بالا رفت و آنجا به فرانسه باخت. مکزیک هم که تیم فوقالعاده خوبی بود، در یکهشتم نهایی به شکلی میلیمتری و در وقتهای اضافه به آرژانتین خوشترکیب پکرمن باخت. شاید اگر نبود شوت محشر و ماندگار مکسی رودریگس با پای چپ، ماجراجویی مکزیک در آن دوره ادامه مییافت. تیمی که آرژانتین در برابرش به چنین مشقتی گرفتار شد، در ایران به عنوان زنگ تفریح جا افتاده بود و قرار بود ما راحت شکستش بدهیم! نتیجه افزایش بیضابطه انتظارات این بود که ما حتی آنگولا را هم نتوانستیم شکست بدهیم و با کولهباری از خشم و نومیدی به کشور بازگشتیم. آیا امروز هم قرار است در همان مسیر حرکت کنیم؟
ساکرنت دشمن ما نیست
نشریه معتبر ساکرنت با این پیشفرض که ولز از پلیآف صعود خواهد کرد، اقدام به پیشبینی نتایج گروه ایران کرده است. از نظر آنها ما با دو شکست دو گله برابر انگلیس و آمریکا و یک تساوی بدون گل مقابل ولز جام جهانی را ترک میکنیم. ساکرنت معتقد است این مسابقات به نخستین حضور ایران در جام جهانی بدون گل زده تبدیل خواهد شد. این رسانه دشمن ما نیست و با فحشدادن به آن چیزی تغییر نمیکند. حتی همان روزنامه انگلیسی سان هم که تیتر زد: «خدا را شکر به ایران خوردیم» خصومتی با ما ندارد. اینها فقط بازتاب سطح توان و کیفیت تیم ملی ایران در منظر رسانههای بینالمللی است. شاید برای ما تلخ باشد اما حقیقت همین است. غیر از مهدی طارمی و تا حدی سردار آزمون، ستارههایی که در تیمهای خوب دنیا جایگاهشان را تثبیت کرده باشند، کمتر داریم. شاکله تیم ملی ایران را بازیکنان حاضر در لیگ قطر یا نیمکتنشینان لیگهای درجه دو و سه اروپایی تشکیل میدهند. هر چند ما به همه آنها افتخار میکنیم و ایمان داریم که میتوانند کار بسیار بزرگی انجام بدهند.
این تیمها را میشناسید؟
سادهدلی برخی تحلیلگران و پیشکسوتان، جدا مایه تعجب است. گویا واقعا برخی نمیدانند در مورد چه تورنمنتی و چه تیمهایی حرف میزنیم. مگر نه این است که تیم ملی انگلستان همین هشت ماه پیش در مسابقات یورو ۲۰۲۰ تا فینال بالا آمد و صرفا در ضربات پنالتی قهرمانی اروپا را از دست داد؟ دیگر یک تیم چه دستاوردی باید داشته باشد تا قدرتش را به ما ثابت کند؟ چرا فکر میکنیم چون ۲۴ سال پیش آمریکا را یک بار بردهایم پس این دوره هم راحت باید شکستش بدهیم؟ مگر این آمریکا، همان آمریکاست؟ کاپیتان ایالات متحده بازیکن فیکس چلسی، تیم قهرمان اروپاست؛ در همان لیگی که علیرضا جهانبخش، کاپیتان عزیز تیم ملی ایران، آن قدر روی نیمکت برایتون نشست که در نهایت ناچار شد به لیگ هلند برگردد. غیر از این آمریکاییها یک دو جین بازیکن خوب دیگر در تیمهای معتبر دنیا از یوونتوس تا بارسلونا دارند. ما هم البته خوشحالیم که احسان حاجصفی در لیگ یونان به تناوب برای آاکآتن بازی میکند! هدف از این حرفها مطلقا خودتحقیری یا چیزی شبیه این نیست؛ چه این که ما با همین دست خالی سابقه چزاندن آرژانتین بزرگ را هم داریم و قطعا با همین سودا به جام جهانی پیش رو خواهیم رفت اما خوب است با ارزیابی واقعی از قوای خودی و تیمهای حریف وارد مسابقات شویم. حتی تیم چهارم این گروه را هم هرگز نباید پیش پا افتاده تلقی کرد. ولز در رنکینگ فیفا هجدهم است و تیمی مثل اوکراین هم به خاطر شرایط خاص این کشور، شاید از نوعی همدلی و حمایت روحی بینالمللی برخوردار باشد.
نترسیم اما عاقل باشیم
هیچکس به تیم ملی ایران توصیه نمیکند با هراس به مصاف رقبا برود. معلوم است که نباید بترسیم اما نیاز داریم عاقل باشیم. این تامل و درایت باید مثل یک چتر بر فراز رفتارها و سیاستهای همه اهالی فوتبال گسترده شود؛ از مدیران فدراسیون و پیشکسوتان و صاحبنظران تا رسانهها و افکار عمومی. لازم است فدراسیون هر چه زودتر به طور صریح و روشن تکلیف کادر فنی تیم ملی را روشن کند و با تمام قوا پشت گزینه نهاییاش - چه اسکوچیچ و چه هر فرد دیگری - بایستد. پس از آن هم چه بهتر که رسانهها فاز حمایت منطقی از تیم ملی را در پیش بگیرند. نه چنان رقبا را بزرگ و شکستناپذیر جلوه بدهیم که تیم ملی قالب تهی کند، نه مثل این چند روز آن قدر سادهانگاری و خوشباوری به خرج بدهیم که تراژدی ۱۶ سال پیش تکرار شود. بضاعت ما در مقابل حریفان زیاد نیست اما حکم هم نکردهاند که هر کسی به اندازه داشتههایش باید نتیجه بگیرد. با همین موجودی میتوان کارهای بزرگ انجام داد.»
انتهای پیام